در تركیه كالجهای تربیت معلم، به سه دسته تقسیم میشوند؛ برخی مؤسسات تربیت معلم، طی یك دوره 2 ساله معلمین را جهت تدریس در مدارس ابتدائی تعلیم میدهند. مؤسسات تربیت معلم سه ساله آموزگاران را برای مدارس متوسطه آموزش میدهند و مؤسسات تربیت معلم چهار ساله كار تربیت معلمین برای تدریس در لیسهها را به عهده دارند. دانشجویان كالجهای تربیت معلم، در سطوح بالاتر دروس تخصصی در مراكز دانشگاهی مقتضی و واحدهای روش تدریس را در مراكز تربیت معلم عالی میگذرانند.
برنامه های آموزشی
معلمان مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان ملزم به گذراندن یك دورة تحصیلی چهار ساله در دانشگاه و اخذ مدرك لیسانس می باشند .این برنامه شامل واحد هایی در رشته های تخصصی دانشجویان ، آموزش روشهای تدریس و مدرك تدریس می باشد .معلمان دبیرستانهای فنی و حرفه ای یك برنامه آموزش فنی را در یك مركز دانشگاهی آموزش فنی می گذرانند و بعد از پایان دورة مدرك لیسانس دریافت می دارند . تا اوایل دهة 1990 این مدرك با نام « مدرك فنی آموزش عالی » شناخته می شد .
به طور كلی می توان گفت كه كلیه معلمان( ابتدایی و بالاتر) باید تحصیلات دانشگاهی داشته باشند. كسانی كه متقاضی تدریس در مدارس هستند باید دوره های آموزش اولیه، آموزش تداركاتی و برنامه های تدریس عملی را بگذرانند ، كه طول این دوره ها از سه تا ده ماه متغیر است . در دورة تدریس عملی ، افراد زیر نظر یك معلم ارشد تدریس می كنند .
تعيين تأثير سيستم آموزشي در ميزان تمايل به فراگيري معماري در دانشجويان مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد
بيان مسأله :
نوع روند آموزش به خصوص در رشته معماري به گونه اي است كه بسياري از دانشجوياني كه با علاقه قبلي وارد دانشگاه مي شوند در برخورد با اين نوع روند دچار سردگمي شده و در بسياري موارد اين علاقه كمرنگ تر مي شود. در مواردي نيز منجر به انصراف دانشجو و پذيرش در رشته ديگري مي گردد و تعداد كثيري از دانشجوياني كه در رشته باقي مي مانند تنها به تحويل پروژه اكتفا كرده و هيچگونه مطالعه و تحقيقي كه متناسب با اين رشته باشد، انجام نمي دهند. با توجه به اينكه ما خود دانشجوي رشته معماريهستيم و از نزديك با اين مشكلمواجهيم تا حد زياديمي توانيم بابيان مشكل و شناساندن آن به دانشجويان يا حتي استادان، در رفع آن تلاش كنيم. زيرا در صورت تداوم باعث كاهش ميزان خلاقيت و فعاليت دانشجو و در نتيجه افت تحصيلي مي شود. بايد توجه داشت كه در حال حاضر نيز بسياري از پروژه هاي ساخته شده با وجود مهندس معمار در طراحي حرفي براي گفتن ندارند. با افزايش اين روند وضعيت معماري كشور به سوي انحطاط و واپسزدگي پيش مي رود.